دیشب آرزو و رادی خونه ما موندند که صبح بریم کنار دریا  یعقوب هم اومد.  رادی حسابی بازیگوشی کرد . صبح دریا خیلی قشنگ بود هوا خنک شده.  حلیم زدیم بر بدن.  وقتی خانواده ها رو می بینم زن و شوهرها که میان با هم قدم میزنند در کمال سادگی با هم خوش می گذرانند حسرت می خورم برا خودم. سعید با بی حالی هاش با فحش دادن هاش و تنها گذاشتن هاش حسرت این چيزا رو به دلم گذاشت.  همش یاد وعده های روزهای اول زندگی می افتم به وعده ها و به آرزوهامون. ته دلم هنوز حتی مطمئن نیستم که تریاک استفاده نکنه. یواشکی سیگار رو مرتب می کنه. منم از گیر دادن بهش خسته شدم. امشب يه مشتری اومد که خونه رو قبول کرد.  هفته آینده هفته پرکاریه.  حس خوبيه اسباب کشی.  پول یعقوب رو بدم خیالم راحت ميشه. ديگه برم.  آرش رو بردم حموم. الان ساعت حدود یک بامداد روز شنبه هست. برم بخوابم.  خیلی خوبه این صفحه رو دارم.  


سال تحویل ساعت7 و 20 دقیقه صبح بود. تمام دنیا درگیر ویروس کرونا هستند. ایتالیا این روزها آمارش خیلی بالا رفته ما تو خونه قرنطینه هستیم ولی مردم هنوز ميرن مسافرت. جاده ها هنوز شلوغه. برا سال تحویل فقط من و آرش و سعید بودیم. سال 98 سالی پر از حوادث مختلف برای ایران بود البته برا من تاقبل از بیماری ذات الریه آرش سال بدی نبود. ولی خداروشکر به خیر گذشت.امیدوارم زودتر هم این بیماری تموم بشه. این روزا همش تو خونه هستیم فیلم کتاب اینترنت گوشی غذا درست کردن،

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گیجم کن تجهیزات استخر ، سونا و جکوزی هرمز موزیک | جدید ترین آهنگ های بندری تخفیف https://ooscafe.com دانلود آهنگ جدید کربلا معرفی بهترین چاپگرها